۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

دلتنگ تر از همیشه

در اتاقو باز میکنم اولین چیزی که می بینم دود سیگارته که مثل پیچک داره از در و دیوار اتاقم میره بالا مثل همیشه با غیظ میگم خاموشش کن تو هم مثل همیشه یه دونه از اون خنده های صدا دار تحویلم میدی و میگی هرچی تو بگی بابا جان


گرچه همه اینا رو تصور کردم اما از تصور دود سیگارت هم سرفه ام میگیره وقتی حسابی سرفه میکنم می خندم وبا اشک میگم چقدر جات اینجا خالیه با اینکه همیشه هستی ولی همیشه جات خالیه

 بازم تو از گوشه اتاق میگی من که اینجام     من همیشه اینجام باباجان

هیچ نظری موجود نیست: